زندگینامه اپرا وینفری
اگر به زندگیتان نگاه می کنید و می اندیشید که خیلی بد شانس هستید یا نمی توانید موفق شوید بهتره به زندگی آدم های موفق نگاه کنید و نگرشتان را به زندگی تغییر دهید. در این مطلب نگاهی به زندگینامه مشهورترین، تاثیرگذارترین و ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی تبار قرن بیستم میپردازیم. اپرا وینفری، بزرگترین کشف در تمام طول تاریخ این است که یک فرد میتواند تنها با تغییر نگرش خود تغییر کند.
اپرا وینفری نمونه ی کامل از فرش به عرش رسیدن است. وقتی به خانه ها و لباس هایش نگاه می کنید دانستن این که او از کجا به اینجا رسیده است برایتان جالب تر می شود. اورپا گایل وینفری (بله درست خوانده اید؛ اورپا) در 29 ژانویه سال 1954 به دنیا آمده و خاله اش نام مذهبی «اورپا» (Orpah)، برگرفته از کتاب مقدس «روث» (Ruth) برای وی انتخاب کرد و این اسم به همین شکل در شناسنامه ی وی آمده است. اما بسیاری از افراد در تلفظ درست این اسم مشکل داشتند بنابراین نام او به اپرا تغییر پیدا کرد. مادر جوان اپرا تنها و بسیار فقیر بود بنابراین اپرا را نزد مادربزرگش فرستاد تا این که به سن شش سالگی رسید. اگر چه اپرا در دوران کودکی چیزی از لحاظ عشق و مهربانی کم نداشت اما عشق تنها چیزی بود که در میان خانواده ی او وجود داشت. مادربزرگ او خدمتکار بوده و به اپرا نیز گفته بود که وی نیز خدمتکار خواهد شد. در این مدت وی لباس هایی که از گونی سیب زمینی ساخته شده بود به تن می کرد که باعث شد بسیاری از مردم با سنگدلی تمام او را «دختر گونی پوش» صدا بزنند. اما در همان روزهای کودکی نیز اپرا می دانست که وی برای چیزهای بسیار بزرگ تری آفریده شده است.
وقتی که مادر جوان اپرا احساس کرد که می تواند اپرا را نزد خود ببرد، اپرا از خانه ی مادربزرگش رفته و به مادرش ملحق شد. با بازگشت اپرا به نزد مادرش، زندگی روی تاریکش را به وی نشان داد. او هنوز هم دختری فقیر بود اما اکنون دیگر در خانه ی خودش نیز احساس امنیت نداشت. وی از سن 9 سالگی مورد بدرفتاری و اذیت و آزار جسمی و جنسی اعضای خانواده اش قرار گرفت و در نهایت در سن 14 سالگی باردار شد. این اولین باری بود که اپرای درمانده به خودکشی فکر کرد. وینفری در مصاحبه ای با هالیوود ریپورتر در باره احساس آن دوران خود گفت:”من با صخره ای سخت برخورد کرده بودم. باردار شده و بارداری را پنهان می کردم. به طور جدی به خودکشی فکر می کردم. می دانستم که چاره ای جز خودکشی ندارم. تنها داشتم برنامه ریزی می کردم که چطور این کار را انجام دهم. اگر آن زمان اینترنت داشتم امروز زنده نبودم زیرا این روزها به راحتی می توان با جستجو در گوگل نحوه ی انجام این کار را پیدا کرد”. در طول دوران بارداری مادرش تصمیم گرفته بود که او را از خانه بیرون بیندازد. او قرار بود به یک مرکز نگهداری از دختران برود اما خوشبختانه آن ها جای خالی نداشته و نمی توانستند اپرا را بپذیرند. به همین دلیل برای زندگی نزد پدرش فرستاده شد که به او کمک کرد همه چیز را تغییر دهد.
اپرا 14 ساله و باردار بود که به یک ایالت دیگر فرستاده شد تا با پدرش زندگی کند. خوشبختانه، پدرش خانه ی امن و پر از عشقی را برای دختر خود فراهم کرد. اپرا همچنان بارداری خود را پنهان می کرد تا این که زایمان کرده و پسربچه ای که به دنیا آورد به دلیل مشکلات ناشی از زایمان زودرس درگذشت. تجربه کردن چنین اتفاق سختی در سن 14 سالگی بدون شک کمر هر شخصی را خواهد شکست و شخصیت وی را ویران خواهد کرد اما پدر اپرا به وی نشان داد که می تواند به او شانس مجددی برای زندگی بدهد. اکنون او می توانست به سمت جلو حرکت کند و گذشته ی پر از دردش را پشت سر بگذارد. وی در مصاحبه اش در این باره چنین گفته است:” من از خیلی جهات از این موضوع به عنوان راهی برای نجات استفاده کردم و تصمیمی گرفتم که باعث می شد همه چیز را عوض کنم” اپرا همه چیز را تغییر داده و گذشته ی دردناکش را به فراموشی سپرد.
سخت است باور کرد که یک دختر باردار 14 ساله با تفکرات جدی در مورد خودکشی بتواند مسیر زندگی خود را تغییر دهد اما اپرا این کار را کرد. وی اعتماد به نفسش را بدست آورده و با اطمینان به غریزه و توانایی هایش مسیر خود به سمت دیده شدن در انظار عمومی را آغاز کرد. وی در این باره گفته است:” من هیچ گاه برای چیزی برنامه ریزی نکرده ام. تنها توسط غریزه ی قدرتمندم هدایت شده ام و تصمیماتی گرفته ام که بر اساس آن چه که در آن زمان برای من درست بوده اند گرفته شده اند”. اپرا در رقابت های دختر شایسته شرکت کرده و در سال 1972 و در سن 17 سالگی به عنوان بانوی سیاه پوست ایالت تنسی انتخاب شد. وقتی که اپرا مزه ی شهرت و بودن در توجه عموم را تجربه کرد دیگر راه برگشتی نبود.
وقتی که اپرا به عنوان دختر شایسته با قرار گرفتن در انظار عمومی مواجه شد و با آن به خوبی کنار آمد از همان سنین جوانی وارد دنیای تلویزیون شد. او به عنوان اولین زن آفریقایی آمریکایی گوینده ی خبر در نشویل شناخته شد. از آن روز به بعد وی دیگر هیچ گاه وقتش را هدر نداد. اپرا دانشگاه ایالتی تنسی را رها کرده و در سن 19 سالگی شغلی برای خود دست و پا کرد. اپرا در کلاس حضور داشت که کریس کلارک از شبکه ی 5 با وی تماس گرفت و وقتی از او پرسیده شد که توانایی کار با دوربین و نوشتن خبر را دارد جواب مثبت داد، هر چند بعدها اعلام کرد که در این زمینه دروغ گفته است. از همان اولین حضورش در مقابل دوربین تلویزیونی، اپرا می دانست که شغل دوست داشتنی ابدی خود را پیدا کرده است. وی در این باره چنین گفته است:” درست مانند نفس کشیدن بود. احساس می کردم این همان جایی است که باید باشم”. اپرا با همین کار تلویزیونی اش به سرعت توجه مدیران خبری سراسر کشور را به خود جلب کرد.
بعد از شروع به عنوان گوینده خبر در نشویل، اپرا در سال 1976 به بالتیمور نقل مکان کرده و کار خود را در بخش خبری عصر آغاز کرد. در واقع کار او به عنوان همکار خبری در کنار جری ترنر در بخش خبری ساعت 6 عصر شبکه ی WJZ شروع شد. اما در کمال ناباوری ترنر کار را برای اپرای جوان سخت کرده بود. وینفری در مصاحبه با بالتیمور سان در این مورد چنین گفته است:” در واقع او از همان ابتدا می خواست که تنها باشد. اگر هم به این موضوع راضی می شد دوست نداشت که آن شخص مثل من بی تجربه و جوان باشد. از هر فرصتی برای ناامید کردن یا بد کردن حال من در مورد جایی که برای درس خواندن رفته بودم استفاده می کرد. آن جا بود که فهمیدم جایی که مدرسه رفته ای بسیار مهم خواهد بود زیرا او همیشه تکرار می کرد که به کدام مدرسه می روی؟ چه دانشکده یا دانشگاه کوچکی؟ ازاین رو باید بگویم که خاطراتم از جری ترنر خاطرات دوست داشتنی نخواهند بود”. اما بعد از مدتی اپرا با امضای قرارداد برای حضور به عنوان مجری همکار در برنامه ی «مردم دارند حرف می زنند» (People Are Talking) به بخش صبحگاهی تلویزیون نقل مکان کرد. رفتن از گویندگی خبر به سمت برنامه ی گفتگوی زنده همان چیزی بود که اپرا به آن نیاز داشت.
شروع برنامه زنده اپرا وینفری اپرا بدون شک برای دنیای برنامه های گفتگوی زنده ساخته شده بود از این رو وقتی که در سال 1984 یک برنامه ی گفتگوی زنده در شیکاگو به وی پیشنهاد شد، اپرا بدون درنگ پذیرفت. در واقع به او پیشنهاد شده بود که برنامه ی گفتگوی زنده ای با عنوان «AM Chicago» را تنها با مجری گری و مسئولیت خودش انجام دهد از این رو اپرا به سرعت به غرب کشور نقل مکان کرد. برنامه ی اپرا وینفری باید با برنامه ی گفتگوی زنده ی فیل دوناهو که شخصیتی افسانه ای بود رقابت می کرد و خیلی زود تعداد تماشاگران برنامه ی اپرا وینفری از برنامه ی دوناهو پیشی گرفت و همه را شوکه کرد. تعداد تماشاگران برنامه ی او چنان افزایش یافت که در سال 1985 اسم این برنامه به «The Oprah Winfrey Show» تغییر پیدا کرد. این اتفاق نقطه عطفی در زندگی کاری اپرا وینفری بود.
اپرا وینفری مالکیت برنامه ی تلویزیونی خود را بدست آورده و همواره دیدگاه خود در مورد برنامه اش و مسیر آن را حفظ کرد. حتی در سال 1988 استودیو فیلم سازی خود با عنوان «هارپو استودیوز» (Harpo Studios) را تاسیس کرد تا کنترل کاملی بر روی برنامه ی خود داشته باشد. علاوه بر این وی می خواست که بر محتوای برنامه و مصاحبه هایش نیز کنترل کامل داشته باشد. دهه ی 1990 عصر برنامه های تلویزیونی بی محتوا و جلفی مانند برنامه ی تلویزیونی جری اسپرینگر بود اما اپرا وینفری علاقه ای به شرکت در این برنامه و یا تقلید از آن نداشت. البته در نتیجه ی این تصمیم تعداد تماشاگران او بشدت کاهش یافت اما خیلی زود بار دیگر تماشاگران و علاقمندان به سبک اپرا وینفری وفاداری خود را به او اثبات کرده و تعداد تماشاگران برنامه ی تلویزیونی اپرا افزایش یافت.
یکی از دلایل موفقیت اپرا وینفری و برنامه هایش این است که او در مورد خود آزادانه سخن می گوید و بسیاری از مشکلاتش همان مشکلات مردم عادی است. اگر چه وی در نقاط مختلف کشورش عمارت های مجلل دارد اما همچنان چیزهایی دارد که همه مردم در هر سطحی با آن آشنا هستند. یکی از این موضوعات که همه از آن خبر داشتند مشکل وینفری با افزایش وزن و تلاش او برای کاهش آن بود. وی همواره با صداقت در مورد رژیم غذایی و وزن کم و زیاد کردن های خود صحبت می کرد. وی در این باره در سال 2006 در مقاله ای چنین نوشت:” در سال 1992 من به بیشترین وزن خودم یعنی 237 پوند [107.5 کیلوگرم] رسیدم. در آن زمان 38 سال سن داشتم. سپس 4 سال پیش برای خودم هدف گذاری کردم که وزنم را کاهش دهم و در ژانویه 2005 با وزن 160 پوند [72.5 کیلوگرم] بر روی جلد مجله [O Magazine] ظاهر شدم.فکر می کردم که مبارزه ام برای کاهش وزن تمام شده است. کارم را انجام داده بودم. پیروز شده بودم. چنان اطمینان داشتم که حتی مغرور شده بودم. چنان مغرور شده بودم که به دوستانی که در حال مبارزه با افزایش وزن بودند می گفتم تنها کاری که باید بکنید این است که سخت تر تلاش کرده و کمتر بخورید! برنامه ی 10.000 قدم در روز را ادامه دهید! نه آن برنامه های رسمی مزخرف را!”. اما وی چند سال بعد گفت که نسبت به سال 2006 بیش از 18 کیلوگرم وزن اضافه کرده و از این موضوع ناراحت و از دست خودش عصبانی است.
اپرا وینفری باشگاه کتابخوانی مشهورش را در سال 1996 آغاز کرد و این موضوع خیلی زود نشان داد که اپرا تا چه حد مشهور است. تایید کتابی از طرف وینفری نویسنده ی آن را یک شبه به شخصیت مشهوری تبدیل می کرد. اپرا هر سال 10 کتاب را انتخاب می کرد و بعدا از این که خواندن کتاب به اتمام می رسید با نویسنده ی کتاب به صورت زنده مصاحبه می نمود. برای مثال باشگاه کتابخوانی اپرا زندگی ژانت فیچ را به طور کلی تغییر داد. بعد از این که اپرا از کتاب او با عنوان «گل خرزهره سفید» (White Oleander) تعریف کرد تمامی اعضای باشگاه کتابخوانی او به خرید این کتاب روی آوردند. بعد از دیدن موفقیت این رمان، تهیه کنندگان هالیوودی آن را به یک فیلم با بازی میشله فایفر تبدیل کردند.
وقتی که اپرا وینفری و برنامه ی تلویزیونی اش در صدر برنامه های تلویزیونی جهان قرار داشتند او تصمیم جسورانه ای گرفت و از این برنامه خارج شد. وی در سال 2011 تصمیم گرفت که برای تمرکز بیشتر بر روی شبکه ی خود برنامه ی دیرین و پرطرفدار خود را به اتمام برساند. بدین ترتیب وی شبکه تلویزیونی «شبکه اپرا وینفری» (The Oprah Winfrey Network (OWN)) را تاسیس کرد. اما موفقیت برنامه ی تلویزیونی او به سرعت به شبکه ی خصوصی اش منتقل نشد. با وجود اینکه وی گفته که در ابتدا اشتباهاتی در این مورد داشته اما می گوید که باید هر کاری را بالاخره از جایی شروع کرد و خیلی زود بار دیگر موفقیت به سراغ اوآمد.
از زندگی اپرا وینفری کاملاً مشخص است که وی هیچ چیزی را نیمه کاره رها نمی کند و دوست دارد تا آخر ماجرا برود حتی زمانی که همه چیز بر علیه او باشد. به همین دلیل جای تعجب ندارد که وی توانسته چنین ثروت هنگفتی را جمع آوری کند. روزگاری به وی گفته شده بود که در نهایت چیزی بیشتر از یک خدمتکار ساده نخواهد بود اما اکنون صاحب عمارت های باشکوه و بزرگی است که هر کدام چندین خدمتکار دارند. خانه ی مورد علاقه ی او عمارت و باغ های 64 هکتاری اش در کالیفرنیاست.
در واقع او عمداً بدنبال خانه ای بود که ساختاری جنوبی داشته باشد. وی ر مصاحبه ای با مجله «People» چنین گفت:” می خواستم آن را تارای 2 [Tara II] نامگذاری کنم” اما یکی از دوستانش به نام باب گرین از او خواست که نام دیگری انتخاب کند. او گفت که اپرا به نام بهتری برای این عمارت نیاز دارد. وی گفت:” واقعیت این است که تو یک زن آفریقای-آمریکایی اهل می سی سی پی هستی و تو باید این را حفظ کنی… خیلی عمیق است”. و اپرا به خوبی صدای او را شنیده و درک کرد و نامش را به «سرزمین موعود» (Promised Land) تغییر داد. وی هر بار عمارت های گران قیمت خود را تغییر می دهد و ثابت کرده که زندگی در خانه های مجلل متنوع را دوست دارد. اگر هر جنبه ای از فعالیت های کاری اپرا وینفری را دنبال کرده باشید خیلی زود می فهمید که او بخشندگی و گشاده دستی را سرلوحه ی زندگی خود قرار داده است. اگر یکی از اپیزودهای برنامه ی «چیزهای مورد علاقه اپرا» (Oprah’s Favorite Things) را دیده باشید متوجه می شوید که او با مهربانی هدایایی بسیار مدرن و حتی خودروهای لوکس را به دیگران هدیه می دهد. وی یک بنیاد خیریه دارد که تاکنون 51.000.000 میلیون دلار برای کارهای مختلفی مانند هزینه ی تحصیل دختران هزینه کرده است. در سال 2013 باراک اوباما مدال آزادی کشور را به دلیل کارهای خیرخواهانه و بشر دوستانه اش به اپرا وینفری تقدیم کرد.